در قلب سنپترزبورگ، در میدان ایزاک، یکی از خاصترین مجسمههای یادبود در تاریخ هنر و سیاست روسیه قرار گرفته: تندیس نیکولای اول. این مجسمه برنزی نیکولای سوار بر اسب، چیزی فراتر از یک اثر هنریست؛ سندی بصری است بر دورهای از تاریخ که نظم، کنترل و اقتدار، اصل بنیادین حکومت بود. نیکولای اول شاید از محبوبترین تزارهای روسیه نبود، اما بیتردید یکی از تاثیرگذارترینشان بود. این تندیس نهتنها بازتاب شخصیت اوست، بلکه نمایشی از آرمانها، ترسها و جاهطلبیهایی است که امپراتوری روسیه در میانه قرن نوزدهم در قلب خود حمل میکرد.
یادبود نیکولای اول در میان کلیسای جامع ایزاک و کاخ ماریینسکی قرار دارد؛ نهتنها از لحاظ مکان، بلکه از نظر معنایی هم دقیقا بین مذهب و قدرت سیاسی است. این تندیس، توسط آگوست دو مونفران، معمار کلیسای ایزاک، طراحیشده و اولین مجسمه سوارکاری در اروپا بود که فقط روی دو پای عقب اسب قرار دارد. همین ویژگی بهتنهایی، اثری که میتوانست تنها یک یادبود رسمی باشد را به شاهکاری مهندسی و هنری بدل کرده است. نیکولای اول برخلاف بسیاری از پادشاهان، بیشتر خود را یک افسر ارتش میدانست تا یک سیاستمدار. وفاداری او به ساختار نظامی، در رفتار، تصمیمگیری و حتی در جزئیات حکمرانیاش مشهود بود. او به ارتش به چشم بازوی اجرایی نظم و اقتدار نگاه میکرد و همین ذهنیت باعث شد تا در سرکوب قیام دکابریستها در سال ۱۸۲۵ با قاطعیت تمام وارد عمل شود. این قیام که اولین تلاش جدی برای ایجاد حکومت مشروطه در روسیه بود، بهسرعت و با خشونت سرکوب شد، اما زخم آن بر حافظه جمعی روسیه باقی ماند.
نیکولای در مسائل نظامی چنان ریزبین بود که حتی تغییر در طرح دکمههای یونیفرم سربازان را هم بدون تایید خودش مجاز نمیدانست. این میزان از درگیر بودن در امور نظامی، شاید بیسابقه بود. در دوران او، ارتش نهفقط نهادی نظامی، بلکه نوعی سبک زندگی برای کل دستگاه حکومتی بود. تصمیمهای مهم سیاسی و اقتصادی غالبا از دریچهی تاثیر آنها بر ارتش سنجیده میشدند. شاید همین نگرش باعث شد که حکومتش همزمان نماد نظم و ایستایی شود؛ دولتی که کمتر انعطافپذیر بود، اما زیرساختهای منظم و کنترلشدهای از خود به جا گذاشت. اگر به تاریخ و سیاست روسیه علاقهمند هستید و در حال بررسی قیمت تور روسیه هستید، باید بدانید که بازدید از این مجسمه تصویری واضح از ذهنیت نظامیگرای امپراتوری به شما خواهد داد.
نیکولای در یادداشتهایش نوشته بود: «من بیشتر یک افسر هستم تا یک امپراتور.» و واقعا هم چنین بود. شاید عجیب باشد، اما همین مرد سختگیر، برنامههایی جدی برای پایاندادن به نظام اربابرعیتی داشت، اما جرات اجرای آن را پیدا نکرد.
پس از مرگ نیکولای اول در سال ۱۸۵۵، پسرش، الکساندر دوم، تصمیم گرفت پدرش را نه فقط بهعنوان یک امپراتور، بلکه بهعنوان نماد اقتدار روسیه به یادگار بگذارد. پروژه ساخت این تندیس یک پیام سیاسی واضح هم داشت: پدری که نظامیمحور بود، در قامت فرماندهی سرافراز تا ابد بر شهر نظاره کند. این تصمیم، تولد یکی از جسورانهترین پروژههای یادبودسازی در تاریخ این کشور بود. آگوست دو مونفران، معمار فرانسویالاصل مقیم روسیه، که پیشتر شاهکار کلیسای ایزاک را طراحی کرده بود، مسئولیت طراحی این تندیس را پذیرفت. از همان ابتدا، هدف مشخص بود: نمایش قدرت، وقار و انضباط در قالب مجسمهای که در دل شهر بدرخشد.
ساخت این تندیس از سال ۱۸۵۶ آغاز شد و سه سال بعد، در تابستان ۱۸۵۹، رسما رونمایی شد. طراحی نهایی شامل مجسمهای سوار بر اسب بود که در آن نیکولا با لباس کامل نظامی گارد سلطنتی، در حال نگریستن به کلیسای ایزاک ایستاده است. این تصویرسازی از امپراتور، هم تصویر محبوب خودش از خود بود و هم بازتابی از آن چیزی که دولت تزاری میخواست مردم از «تزار ایدهآل» در ذهن داشته باشند: رهبری قاطع، باصلابت و بیتزلزل. نیکولای اول قبل از مرگش شخصا از پسرش خواسته بود که اگر قرار شد یادبودی برایش ساخته شود، دقیقاً با یونیفرم نظامیاش باشد. او حتی گفته بود: «مرا نه با تاج، بلکه با شمشیر به خاطر بسپارید.» این اثر، تصویری زنده از دوران تزاری است که باید در برنامههای سفر مانند تور نوروزی روسیه نیز جایگاه ویژهای در بازدیدها دارد.
یکی از جنبههای خارقالعاده این تندیس، تعادل بینظیر آن است. اسب، با پیکری برنزی و سنگین، فقط روی دو پای عقب خود ایستاده و همین، تندیس را به یک شاهکار مهندسی در قرن نوزدهم بدل کرده است. گفته میشود برای ساخت این تعادل، از گلولههای سربی داخل پای اسب استفاده شده، اما طی مرمت سالهای ۱۹۸۰، هیچ نشانهای از چنین تدبیری یافت نشد. راز تعادل همچنان در طراحی هوشمندانه مونفران و مهندسان آن زمان مخفی باقی مانده است.
داستانها و افسانههایی هم در اطراف تندیس نیکلای اول شکل گرفتند. گفته میشود روز بعد از افتتاح، لوحی چوبی در پای اسب پیدا شد با این جمله: «به او نمیرسی!»—اشارهای طنز به آرزوی نیکولای برای رسیدن به مقام و محبوبیت پتر کبیر که مجسمهی معروفش، «سوارکار برنزی»، در همان نزدیکی قرار دارد. مردم به شوخی میگفتند: «نیکی دنبال پتی افتاده، ولی ایزاک جلوش رو گرفته!» حتی تندیس هم وارد ادبیات طنز و فرهنگ شفاهی شد که نشانهای از تاثیر عمیق آن بر ذهن جمعی مردم است. اگر قصد برنامهریزی برای سفر اروپایی دارید، اضافهکردن این مکان خاص به لیست بازدیدتان در کنار بررسی قیمت تور اروپا میتواند تجربهای خاص برای شما خلق کند؛ جایی که هنر، تاریخ و مهندسی در یک قاب جمع شدهاند.
پایهی تندیس نیکولای اول در بین دیدنی های روسیه یک شگفتی محسوب میشود. چیزی فراتر از یک نگهدارنده ساده است. این بخش که از سنگهای گرانبهای فنلاندی، پورفیری قرمز و مرمر سفید ایتالیایی ساخته شده، خود اثری هنری محسوب میشود. پایه بر سکویی سهپلهای از گرانیت قرمز قرار دارد و هر بخش از آن با دقت و ظرافت طراحی شده تا مفاهیم خاصی را منتقل کند.
چهار پیکرهی زنانه در اطراف پایه قرار دارند که هرکدام یکی از ارزشهای مورد تاکید دولت تزاری را نشان میدهند: «خِرَد»، «قدرت»، «عدالت» و «ایمان». چهرهی این پیکرهها از همسر و دختران نیکولای الگوبرداری شده که پیوندی میان خانواده سلطنتی و مفاهیم اخلاقی برقرار میکند. علاقهمندان به دیدنیهای روسیه، حتما باید در این میدان توقف کنند. ترکیب رنگها، فرمها و مفاهیم، این یادبود را به اثری تماشایی تبدیل کرده است. در بالای پایه، نماد طلایی امپراتوری روسیه قرار دارد و زیر آن، عبارت حکشدهای به این صورت: “به نیکولای اول، امپراتور روسیه ۱۸۵۹”
چهار نقشبرجسته برنزی در بدنهی پایه، صحنههایی کلیدی از دوران نیکولای را به تصویر میکشند. اولین مورد، سرکوب قیام دکابریستهاست که آغاز سلطنت نیکولای را رقم زد. دیگری، شورشهای ناشی از وبا در میدان سننایا در سال ۱۸۳۱ را نشان میدهد. سومین، تصویری از میخائیل اسپرانسکی است که در حال ارائه مجموعه قوانین امپراتوری روسیه در سال ۱۸۳۲ به نیکولای است؛ لحظهای که از نظر حقوقی نقطهعطفی محسوب میشود. در واقع میخائیل اسپرانسکی کسی است که مجموعه قوانین مدرن روسیه را تهیه کرد اما نیکولای آن را مثل کتاب مقدس نگه میداشت. در آن زمان، اجرای قانون نظم، نوعی قدرت نمادین بود.
همچنینی آخرین نقشبرجسته، لحظهی افتتاح پل وروبنسکی در سال ۱۸۵۱ را نشان میدهد، نمادی از پیشرفت صنعتی. این نقشبرجستهها نهفقط زینت پایه هستند، بلکه حکم کتابی مصور از تاریخ سلطنت نیکولای اول را دارند. آنها به بازدیدکننده کمک میکنند با نگاه به هنر، به قلب یک دورهی سیاسی پرتنش نفوذ کند و روایتهای مهم آن را از دریچهای بصری بخواند.
مکانیابی این یادبود کاملا هدفمند بوده است. قرارگیری آن میان کلیسای ایزاک و کاخ ماریینسکی نهفقط زیباییشناسی دارد، بلکه حامل پیامی استراتژیک است: قدرت سیاسی و مذهبی، دو ستون حکومت تزاری است. مجسمه رو به کلیساست و پشت به کاخ؛ جایی که دختر نیکولای، ماریا نیکولایونا، زندگی میکرد. گفته میشود این پشت کردن، باعث رنجش او شده بود، روایتی که بعدها هم در میان مردم و هم در متون تاریخی بازتاب یافت. امروزه، میدان ایزاک یکی از زیباترین میدانهای شهری در اروپاست. ترکیب مجسمه، فضای سبز اطراف، کلیسای جامع و بناهای تاریخی کناری، این میدان را به نقطهای فرهنگی، تاریخی و هنری بدل کرده که گردشگران زیادی را جذب میکند. شمایی که از ایران سفر میکنید، میتوانید با بلیط هواپیما مسکو به تهران سفرتان را هماهنگ کنید تا دیدن این مکان تاریخی را از دست ندهید. فضای اطراف میدان، فرصتی عالی برای عکاسی، قدمزدن و درک عمیقتر از هویت معماری روسیه است.
یکی از ویژگیهایی که بازدید از تندیس نیکولای اول را خاصتر میکند، فضای اطراف آن است. میدان ایزاک تنها یک میدان سنگفرششده نیست؛ اینجا میتوان ساعتها نشست، به معماری باشکوه اطراف خیره شد، صدای نوازندگان خیابانی را شنید و در کافههای قدیمی اطراف، قهوهای نوشید و لحظاتی آرام را در دل یکی از سنگینترین تاریخهای اروپا تجربه کرد.
در نزدیکی این میدان، گزینههای اقامتی متنوعی برای گردشگران مهیا شده؛ از هتلهای لوکس با نمای مستقیم به کلیسا و مجسمه گرفته تا بوتیکهتلهای دنج در کوچههای اطراف. اگر قصد دارید از این تجربهها نهایت استفاده را ببرید، بهتر است پیش از سفر به فکر رزرو هتل در مسکو باشید. چرا که بیشتر تورها از پایتخت شروع میشوند و پس از چند روز، شما را به سنپترزبورگ میبرند؛ جایی که میدان ایزاک با آغوش باز منتظر شماست.
تندیس نیکولای اول، فقط یک سازه برنزی نیست. این یادبود، ترکیبی است از معماری هنرمندانه، روایت تاریخی، قدرت نمادین و مهندسی پیشرو. نیکولای اول شاید در دوران زندگیاش با محبوبیت چندانی مواجه نبود، اما امروز تصویرش، در مرکز تاریخی سنپترزبورگ، همچنان با صلابت و اقتدار ایستاده است. این تندیس، برای هر کسی که از سنپترزبورگ بازدید میکند، فرصتی است برای دیدن یک بخش از تاریخ زنده، آشنا شدن با سیاست و هنر در روسیهی تزاری و در نهایت، درک بهتر اینکه چطور یک مجسمه میتواند داستان ملتی را در خود نگه دارد. پس اگر بهدنبال یک سفر متفاوت، پر از کشف، با چاشنی معماری باشکوه و روایتی زنده از قدرت هستید، سفر به روسیه با تورهای طاهاگشت بهترین انتخاب برای شماست. در صورتی هم که نمیدانید روسیه ویزا میخواد یا نه میتوانید از راهنمایی کارشناسان این مجموعه استفاده کنید. با برنامهریزی دقیق، راهنماهای حرفهای و بازدید از دیدنیترین نقاط تاریخی، میتوانید در وسط تاریخ قدم بزنید.